اولین اجرای اختصاصی رضا فانید، شامگاه ۲۱ آبان ماه سال جاری در سالن «بلکباکس» ایرانمال برگزار شد.
موزیسینی که پیشتر با عنوان «رهبر ارکستر»؛آهنگساز و مجری چند نمایش موزیکال شناخته میشد، اما اینبار در مقام خواننده، آهنگساز و تنظیمکننده در برابر مخاطبان ایستاد و جهان شخصی خود را آشکار کرد؛ جهانی از سکوت، خاطره و اضطرابِ لطیف. رضا فانید در این کنسرت، قطعاتی همچون «روزهای دور» سروده حسین زنگنه، «چتر» سروده هیوا مسیح، «جونباز» سرودهای از هیوا مسیح، «اردیبهشت» با شعری از حسین زنگنه، «روسری در باد» براساس شعر هیوا مسیح، «دنیای پرندهها» از هیوا مسیح، «اسب سفید» سروده حسین زنگنه را برای مخاطبان اجرا کرد؛ قطعاتی که به وجوه مختلف عشق و عاشقی مانند وصال و فراق اشاره میکردند و چینش کلماتی که در اشعار به چشم میخورد و از باران، ابر، برف، شب، ماه و ستاره سخن میگفت، با هوای رو به سردی گراییده شامگاهان کلانشهر تهران در روزهای پایانی دومین ماه فصل پاییز قرابت داشت. گفتنی است؛
انرژی خواننده روی صحنه و هماهنگی گروه نوازندگان از سازهای زهی تا ضربی، به محفل گرما میبخشید و سرمای پاییزی، رنگ اعتدال بهار میگرفت.
فانید در این شب نه یک اجرا، بلکه یک روایت تمامعیار از خود را به صحنه آورد؛ از «روزهای دور» تا «خواب در ماه»، از آندستِ آثار که هرکدام به شیوهای آرام، میان تاریکیِ صحنه و تماشاگر، شکلِ صدا را به یاد تبدیل کردند. بازخوانی او از قطعهی نوستالژیک ترکی، بهعنوان واپسین اثرِ شب، در عینِ احترام به ریشههای موسیقی، پاسخی بود به حس جمعی دلتنگی که میان مخاطبان جاری بود. در این اجرا، همراهانِ فانید هرکدام نقشی کلیدی در بافت صوتی و عاطفی شب ایفا کردند: لیدا باقری (فلوت و همخوان) با دقتی شاعرانه، بافت هوایی آثار را ساخت؛ صدایی چون پرسهی نسیم بین تارهای فکر. نگین سمایی و هدیه حجازی (ویلن) در لایههای ملودی، شیارهای درد را تلطیف کردند. عادله لطفی و حمیدرضا ساعتچی (ویولا) ریتمِ نفس را منظم و آرام نگه داشتند. آرش شعیب (گیتار الکتریک) با صداهای موجدارش، سکوت را شکست و به قطعات فرم سینمایی داد.
مهرداد حامدی (گیتار باس)، نبض تاریکی را تنظیم کرد؛ ضربآهنگی دقیق و درونی. پندار آداب (پیانو)، در بخشهایی چون «روسری در باد» و «رویای اقاقی»، صحنه را به میز خاطرات تبدیل کرد. علی درخشان (درامز)، با دقتی مینیمال، اجرا را از شعر به حرکت رساند. کارگردانی مجموعه بر عهدهی حسین زنگنه بود و بهنوش فانید با تصویرسازیهای مینیمال و نمادینش، روح بصری اثر را تکمیل ساخت.
کنسرت فانید نه بخشی از بازار موسیقیِ تکراری، بلکه نشانهی ورود نسلی تازه به روایت شخصی موسیقی است؛
نسلی که جهان را از نگاه صدا تعریف میکند، نه از زاویهی اجرا. آنچه در بلکباکس اتفاق افتاد، بیش از اجرای قطعات، شکلگیری زبان موسیقایی جدیدی بود که به جای فریاد، با «زمزمه» سخن میگوید.جهانی که فانید در آن، سکوت را ابزار نوازش کرده است. این شب شاید آغاز مسیر تازهای برای موسیقی معاصر ایران باشد؛ جایی که ملودی، از بندِ نمایش رها میشود و به گفتوگویی فلسفی با مخاطب بدل میگردد. هیچ نورافکنی بر صحنه دروغ نگفت؛ هر نغمه واقعاً از دل آمده بود.

