جنتمور و قاآن بزرگ میدانستند برای تسلط بیشتر و تداوم قدرت مغولها در ایران میبایستی از وزیران و دیوانسالاران ایرانی استفاده کنند.
به نقل از اقتصادگران، چنگیز خان پس از فتوحات در قلمروهای متعدد به مغولستان برگشت و در سال 624قمری درگذشت. فرزندان و بزرگان مغول در جلسه قوریلتای که تشکیل شد بنا بر وصیت خان بزرگ فرزند سومش اوکتای به فرمانروایی رسید و لقب قاآن گرفت. در هنگامی که اوکتای به عنوان جانشین چنگیزخان، قاآن و امپراطور مغولها شد، جنتمور که از فرنانهان جسور و بنام قوم قراختائیان بود از طرف قاآن به عنوان حکمران خراسان و مازندران کار خود را شروع کرد. به دستور اوکتای، جنتمور با استقلال کامل از دو امیر ایرانی – به نام های ملک بهاء الدین حاکم خراسان، اسفراین، جوین بیهق، … و ملک نصر الدین صاحب امارت سرحد کبود جامعه تا استرآباد در امور سیاسی و نظامی استفاده کرد.
جنتمور و قاآن بزرگ میدانستند برای تسلط بیشتر و تداوم قدرت مغولها در ایران میبایستی از وزیران و دیوانسالاران ایرانی استفاده کنند زین رو از این وزرا برای اداره ی امور استفاده کرد: شرف الدین خوارزمی را به وزارت خود برگزید و بهاء الدین محمد جوینی ممدوح شیخ سعدی و پدر عطاء ملک را هم به اداره ی امور مالی و جمع آوری عایدات یا به اصطلاح آن ایام، به سمت صاحب دیوانی، انتخاب کرد با با این ترفند مشروعیت قدرت سیاسی و نظامی خود را بیشتر کنند. (1)
گروسه در مورد انتصاب جنتمور (چین تیمور) چنین می گوید:(2)
در خلال این ایام، مقدمه ی یک اداره ی کشوری برای ترتیب تنظیم امور خراسان و عراق عجم در شرق تکوین شده بود.سردار مغولی (چین تیمور) در سال 1231میلادی، آخرین کانون های مقاومت خوارزمشاهیان را در خراسان نابود کرده بود و در شمال غربی نیز جورماغون، جلال الدین را در هم شکسته بود. (3)
گروسه اعتقاد دارد که دلیل انتخاب کردن جنتمور توسط اوکتای قاآن، آن بود که بتواند وضع امور مالی را درست کند؛ چرا که مالیات ها بین خان بزرگ و روسای سه اولوس دیگر چنگیز خان تقسیم می شد و مالیات این ایالات که در نتیجه ی جنگ و قتال و غارت به بدبختی و سیه روزی افتاده بود با خشونت دریافت می شد که حدی بر آن متصور نبود. کشاوری و دام پروری به حداقل رسیده بود ولی مالیات را طبق قدیم از مردم بیچاره می گرفتند.
پس از خروج چنگیز خان از ایران و سپردن زمام امور حکومت مغولان به اوکتای قاآن و گماردن فرماندهان مغولی بر مسند قدرت در ایران و مناطق خراسان و در نتیجه حملات مغولان در ایران خرابی ها و اوضاع و احوال نا به سامان که به وجود آمده بود نقش وزراء و فضلای ایرانی در حل این معضلات زیاد به چشم می خورد، نمونه ی بارز آن انتخاب بهاءالدین جوینی پدر عطاء ملک جوینی مورخ معروف است که از طرف جنتمور مسئول امور مالیات دولت می شود.(4) در اواخر عمر جنتمور، بهاء الدین و گرگوز به همراه یک گروه به خدمت قاآن رفته بودند. جنتمور در سال 633 هـ.ق درگذشت و بر سر جانشینی او نزاعی در گرفت و باعث هرج و مرج فراوانی شد، طوری که شرف الدین و سایر وزرا حاکم متوفی کار اداره امور مناطق را بین خود تقسیم کردند تا اینکه بالاخره یکی دیگر از فرماندهان سال خورده ی مغول به نام نوسال به حکومت رسید و در طوس مستقر شد. او به مانندجنتمور از بهاء الدین جوینی در سمت قبلی استفاده کرد. پس از چندی که از حکومت نوسال در مناطق خراسان و مازندران گذشت، اختلافاتی بین نو سال و گرگوز اتفاق افتاد و گرگوز به دربار قاآن رفت و قاآن طی حکمی دستور داد که نوسال فقط فرمانده ی لشگر باقی بماند و گرگوز به جانشینی او انتخاب شد.(5)گرگوز اویغوری بود و در دوران جوانی در اردوی جوجی به عنوان یکی از دبیران او خدمت می کرد و بر خط و زبان اویغوری کاملا تسلط داشت(6).
گرگوز به عنوان شخصی که به کمال وفضل معروف بود در دربار جنتمور کفایت و لیاقت خود را نشان داده بود. او در کنار بهاء الدین جوینی به عنوان سفیر به سوی قاآن فرستاده شد بود و با حمایت وزیر اعظم، امیر چینقای اویغوری، از طرف اوکتای توانسته بود قتل، غارت و غرض ورزی مغولان رت تا حدی متوقف ساخت و مأمور سرشماری ووصول مالیات خراسان شده بود. او از طرف قاآن مأموریت داشت که مستقلا مأمور وصول مالیات باشد. ولی بارها نوسال در کار و امور او دخالت کرد.
گرگوز با اختیاراتی که از قاآن بزرگ داشت مشروعیت قدرت خود را در منطقه بیشتر کرد و توانست دشمنان و مخالفان خود را کنار بزند و وضعیت داخلی ایران را سر و سامان داده. گرگوز مناطق آسیای غربی را دوباره به جورماغون واگذار کرد و ایالات اران،آذربایجان و عراق عجم را از فرماندهان نظامی پس گرفت و حکومت حکوت بر آن مناطق را کاملا در دست گرفت و در ادامه ی حضور خود شهرهای فراوانی را آباد ساخت و فساد، ظلم، ویرانی، قتل و غارت و سوئ استفاده های فرمانهان نظامی را از بین برد. او هم چنین شهرها و مناطقی را که به دست مغول ها نابود شده بود دوباره آباد کرد؛ به خصوص شهر توس را دوباره ساخت و عمارت های جدیدی بنا کرد.
درایت، لیاقت و کاردانی گرگوز در کنار دیوان اداری ایرانی، مناطق غربی امپراطوری مغول ها را دوباره سروسامان داد و به راه انداخت؛ او فساد و ظلم مغولان را بر مردم کم کرد، نیز قتل و غارت های بی رحمانه ی مغولان را تا حدی متوقف کرد و جلوی سوء استفاده های فرماندهان نظامی را گرفت.
اقدامات و اصلاحاتی که گرگوز انجام می داد، منافع اشرافیت مغول را به خطر انداخته بود. آنان دسیسه های فراوانی برای براندازی حکومت او ترتیب دادند که سرانجام نیز هیچ کاری را از پیش نبردند و گرگوز به کارهای خود ادامه داد. او به دنبال کوتاه کردن دست امرای مغول از اولوس ها بود و در پی این قصد توانست اوضاع را آرام کند. در این میان نقش ایرانیان و بزرگانی چون بهاء الدین جوینی به چشم می خورد که وضعیت آشفته و درهم ریخته ی حوزه ی حکومتی مناطق شرق را سروسامان داد.
سوء قصد منازعه و اختلافات بسیار بین گرگوز و اشرافیت مغول، به خصوص شرف الدین خوارزمی که یکی از وزیران خودش بود، باعث شد تا گرگوز به دستور توراکیا خاتون کشته شود.(7)
گروسه در مورد گرگوز می نویسد:
«گرگوز با این که مذهب بودایی داشت از مسلمانان حمایت می کرد و سرانجام به دین اسلام درآمد. این اویغوری با فن و مهارتی جدی کوشش کرد هم به نفع اهالی مسلمان و هم به سود خزانه ی مغول یک سبک منظم و با قاعده و یک اداره ی کشوری با انظباط به وجود آورد»(8)
خان بزرگ «اوکتای قاآن» به تحریض و تشویق او در سال 1236 م به او فرمان داد که به ترمیم اوضاع و عمارت خراسان بپردازد. بنابر این او اقدام به ساخت دوباره ی شهر هرات کرد.
در سال 641 هـ.ق فرزند تایجور، امیرارغون، از قبیله ی اویرات ها حاکم مناطق شرقی ایران شد. امیر ارغون از دبیران بزرگ و مهم اوکتای قاآن بود. او در زمانی که بین گرگوز و پسر جنتمور اختلافاتی پدیدار شد وارد خراسان شده بود ولی بعد از اصلاحات گرگوز، به دستور قا آن حکمران شد. (9) بعد از مرگ قا آن و گرگوز، توراکینا خاتون مناطق جیحون تا خراسان و گرجستان و موصل را به او واگذار کرد. (10)
در سال 641 هـ.ق امیر ارغون به خراسان رسید و فرمانهایی صادر کرد و امور سیاسی و ادرای را سامان داد. سپس به سوی دیار عراق و ایالات آذربایجان و تبریز رفت و در آنجا با سفیران روم و سلاطین ایوبی دیدار کرد و توانست دست جورماغون و بایجور را ، از مناطق دمشق و حلب کوتاه کند و فرماندهان نظامی را به نیابت از خود بر آن مناطق گمارد. او به دنبال جلوگیری از سوء استفاده و ظلم ماموران مالیاتی بود که مردم را فراوان اذیت می کردند. از سوی دیگر وی حوالههای بی محل را باطل کرد و تیول هایی را که بی دلیل و با نهایت گشاده دستی واگذار شده بود لغو و منحل کرد.(11)
بعد از مرگ اوکتای قاآن و انتخاب کیوگ به عنوان قاآن جدید، امیر ارغون در مراسم قوریلتای قا آن جدید شرکت کرد. او به دستور گیوک در مقام خویش باقی ماند و دوباره به سوی خراسان روانه شد. او بهاء الدین جوینی را به عنوان قائم مقام در مناطق آذربایجان، گرجستان و رم منصوب کرد، امیر ارغون به عنوان شخصی که قلمروهای غربی به وی سپرده شده بود توانست صلح و آرامش را در این مناطق برقرار کند.
گیوگ به امیر ارغون لطف و عنایت خاصی داشت، چنان که در نزد او، مرتبه ی امیرارغون چون مقام محمود یلواج و پسرش بود. امیر ارغون بعد از این که شرف الدین وزیر درگذشت خواجه فخر الدین بهشتی را به این منصب گمارد. (12)
امیر ارغون در زمان منگوقاآن نیز از حمایت و پشتیبانی خان برخوردار بود. او در سال 651 هـ.ق به دربار قراقروم رفت و گزارشی درباره ی اختلال امور مالی در سرزمین های تحت فرمان خویش، به عرض رسانید و تقاضا کرد طرز دریافت مالیات که تا آن زمان بی نظم و بی حساب بود تغییر کند. با تلاش های او قرار شد شکل منصفانه تری از مالیات که به قبچور معروف بود و قبلا توسط محمود و مسعود یلواج در ماورالنهر به اجرا درآمده بود، در مناطق غربی امپراطوری معمول گردد. این نوع مالیات به تناسب دارایی و بضاعت مؤدبان مالیات دریافت می شد. وجوه حاصله صرف نگه داری قشون و پست ها و «یام های» امپراطوری شد. (13)
سیستم جدید مالیاتی در ایران که باعث جلوگیری چشمگیر از اختلاس امور عمومی اصلاحات امیر ارغون بود. او طرح های اصلاحی را توسط مأموران مالیاتی و اداری در سراسر قلمرو خود به اجرا درآورد و تمام امور را تحت نظر گرفت. وی ادارهی امور را انجام می داد.
امیر ارغون شخصیتی اصلاح طلب توانست رقبا و مخالفان خود را کنار بزند و اصلاحات گرگوز را انجام دهد و در کنار وزیران ایرانی خود به موفقیت های فراوانی دست یابد.
هنگامی که هلاکو به سال 654 هـ.ق به سوی ایران لشکرکشی کرد، امیر ارغون به استقبال او رفت و در کنار وی به دفع اسماعیلیه و فتح بغداد پرداخت و تا پایان عمرش را در حکومت سیاسی و نظامی ایلخانان سپری کرد. او در سال 673 هـ.ق در منتهای کهولت در طوس درگذشت.
در پایان باید گفت دوره ایلخانان شاهد رشد و حضور دانشمندان و دیوان سالاران ایرانی برجستهای مانند خواجه نصیرالدین طوسی، شیخ جمال الدین مطهر حلی و مورخینی مثل عطا ملک جوینی، رشیدالدین فضل الله همدانی، داوود بناکتی، حمدالله مستوفی و … هستیم که آثار تاریخی و ادبی با ارزشی به زبان فارسی پدید آوردند و در حال حاضر هم بعنوان منابع مهمی تاریخی بحساب می آید.
1 – اقبال، عباس، تاریخ مغول، انتشارات نگاه، 1387، تهران، صص 182 و 183
2 – گروسه ، رنه، امپراطوری صحرا نوردان، ترجمه ی عبد الحسین میکده، چ 5، انتشارات فرهنگی، تهران، 1387. ص 540 .گروسه در این کتاب از جنتمور به عنوان چین تیمور یاد کنند.
3 – گروسه، همان، ص 570.
4 – اقبال، همان، ص 182.
5 – همان، ص 183.
6 – گروسه، همان، ص 570.
7 – ساندرز، ج ج ، تاریخ فتوحات مغول، ترجمه ابولقاسم حالت، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1366، ، ص 107.
8 – گروسه، همان، ص 72.
9 – اقبال، همان، ص 185.
10 – جوینی، علاء الدین عطاالملک ، تاریخ جهانگشا به اهتمام عبدالوهاب قزوینی چ4 ،انتشارات دنیای کتاب ، تهران ، ج 2، همان، ص 243.
11 – گروسه، همان، ص 573، 572.
12 – جوینی، ج 2، ص 246.
13 – گروسه، همان، ص 573.
گردآورنده میثم کرمیان